3 داستان عجیب از نقش خرافات در دنیای پزشکی
- اخبار جهانی
- تیم پلاسماتو
- 3 دقیقه
3 داستان عجیب از نقش خرافات در دنیای پزشکی
از ابتدای تاریخ تا امروز، خرافات همیشه کنار پزشکی حضور داشتهاند. در روزگاری که علم پیشرفت زیادی نکرده بود و مردم دلیل بیماریها را نمیدانستند، تنها توضیحی که برای دردها و تبها پیدا میکردند، دخالت نیروهای ماورایی یا ارواح خبیث بود. در اروپا، آسیا، آفریقا و حتی ایران خودمان، باورهای سنتی و غیرعلمی مسیر درمان را تعیین میکردند. یکی از مشهورترین نمونهها، روش «خونگیری برای بیرون کردن شیطان» در قرون وسطی بود. آن زمان پزشکان باور داشتند که بسیاری از بیماریها نتیجه وجود روح بد یا گناه است. برای همین، بیمار را روی تخت میخواباندند و با تیغ، رگ او را باز میکردند تا مقداری از خونش را بیرون بکشند. آنها فکر میکردند با خروج خون، روح خبیث هم میرود و بیمار خوب میشود. اما در واقع، این کار باعث ضعف شدید بدن و گاهی مرگ میشد. این روش در اروپا چندین قرن ادامه داشت تا اینکه علم پزشکی پیشرفت کرد و ثابت شد که دلیل بیماریها چیز دیگری است، نه نیروهای مرموز.
با وجود پیشرفت بزرگ علم در قرن بیستم و بیستویکم، خرافات هنوز هم در جاهای مختلف دنیا دیده میشود. گاهی شکل آن تغییر کرده، اما ماهیتش همان است. مثلاً در سال ۲۰۱۰ در یک کشور آسیایی، خانوادهای پسر نوجوان خود را که بیماری کلیوی پیشرفته داشت، نزد فردی بردند که «سنگهای شفا» میفروخت. فروشنده ادعا میکرد این سنگها انرژی مثبت دارند و سموم بدن را خارج میکنند. خانواده با شوق و امید، سنگها را خریدند و روی بدن پسر گذاشتند. چند هفته بعد که حال او بدتر شد، تازه به بیمارستان رفتند. پزشکان گفتند اگر همان ابتدا تحت درمان قرار میگرفت، کلیههایش حفظ میشد، اما حالا باید دیالیز دائمی انجام دهد. این داستان نشان میدهد که حتی در عصر اینترنت و دسترسی به اطلاعات، تصمیمات نادرست بر اساس خرافات میتواند زندگی یک انسان را برای همیشه تغییر دهد.
خرافات فقط باعث تأخیر در درمان نمیشود، گاهی به قیمت جان بیمار تمام میشود. یک نمونه تکاندهنده در سال ۱۹۷۶ در یکی از روستاهای آفریقا اتفاق افتاد. مردی دچار تب و لرز شدید شد. خانوادهاش بهجای اینکه او را به کلینیک محلی ببرند، او را نزد شفابخش روستا بردند. باورشان این بود که مرد «تسخیر شده» و باید روح خبیث از بدنش بیرون برود. شفابخش با دود کردن گیاهان، خواندن ورد و ضربه زدن به بدن بیمار، سعی کرد این کار را انجام دهد. روزها گذشت و حال بیمار بدتر شد. وقتی بالاخره او را به بیمارستان رساندند، مشخص شد که به مالاریا مبتلاست؛ بیماریای که با چند قرص ساده میتوانست بهطور کامل درمان شود. اما تأخیر در شروع درمان باعث شد مرد جانش را از دست بدهد. این ماجرا بعدها در یک مجله پزشکی بینالمللی چاپ شد و به عنوان مثالی واقعی از خطرات باورهای غیرعلمی ثبت گردید.
امروزه پزشکان نقش مهمی در مقابله با خرافات دارند، اما فقط دانش کافی نیست؛ باید با احترام به فرهنگ و باورهای بیماران، آرامآرام توضیح دهند که درمان علمی چطور کار میکند. گفتن داستانهای واقعی، ارائه مثالهای ساده و استفاده از زبان قابلفهم، بهترین ابزار برای تغییر ذهنیت مردم است. رسانهها هم میتوانند نقش بزرگی ایفا کنند. انتشار مقالات آموزشی، ویدئوهای کوتاه و حتی پادکستهایی که درباره خطرات خرافات و فواید درمان علمی صحبت میکنند، کمک میکند مردم آگاهتر شوند. خرافات شاید هیچوقت بهطور کامل از بین نرود، اما با آموزش و آگاهی میتوان اثر آن را کم کرد تا بیماران بهجای طلسم و افسون، به علم و دانش تکیه کنند.
