فرهنگ و درمان: پلی بین سنت و علم در بیمارستان
- اخبار جهانی
- تیم پلاسماتو
- 6 دقیقه
آگاهی اجتماعی-فرهنگی: ۵ شیوه رایج برخورد فرهنگی
به عنوان یک دانشجوی پزشکی که پیشتر در حوزه انسانشناسی تحصیل کردهام، برای من طبیعی است که دیدگاه اجتماعی-فرهنگی خود را در کار بالینی به کار ببرم. این نگاه نه تنها رویکرد من را به مراقبت از بیمار تغییر داده، بلکه باعث شده بهتر بفهمم که پزشکی صرفاً یک علم زیستی نیست، بلکه بخشی از یک سیستم پیچیده اجتماعی است. هر بیمار با باورها، ارزشها و تجربههای شخصیاش به مطب یا بیمارستان میآید و ما به عنوان پزشک باید بتوانیم با احترام و آگاهی به این تفاوتها پاسخ دهیم.
در طول سال اول پزشکی بالینیام، با نمونههای متعددی از شیوههای جایگزین و درمانهای فرهنگی مواجه شدم. هرچند آموزش ما بر پایه پزشکی غربی است و ما از پروتکلهای استاندارد پیروی میکنیم، اما برای ارائه بهترین مراقبت ممکن، ضروری است که جمعیت بیماران خود را بشناسیم، زمینه فرهنگی آنها را درک کنیم و بدانیم چه چیزهایی را برای سلامت و بدن خود مفید میدانند. معنای واقعی بهکارگیری درک اجتماعی-فرهنگی در پزشکی، حفظ بیطرفی و پذیرش باورهای بیمار است.
شناخت پسزمینه و باورهای بیمار پیوند پزشک و بیمار را تقویت میکند. وقتی بیمار حس کند که قضاوت نمیشود، احتمال همکاری او با درمان افزایش مییابد. این همکاری میتواند به بهبود نتایج بالینی منجر شود و حتی گاهی از تعارضهای اخلاقی و قانونی جلوگیری کند. بسیاری از پزشکان و دانشجویان، تأثیرات فرهنگی را در عمل خود تجربه کردهاند، حتی بدون اینکه متوجه باشند. در ادامه پنج نمونه از مفاهیم پزشکی-فرهنگی که بسیار رایج هستند و من در همان سال اول بالینی خود با همه آنها برخورد داشتم، معرفی و تحلیل میشود.
داروهای گرم در برابر داروهای سرد
یکی از مفاهیم کهن در بسیاری از فرهنگها، ایده تعادل گرما و سرما در بدن است. این نظریه در طب سنتی چینی و همچنین در فرهنگهای لاتین ریشه دارد. بر اساس این دیدگاه، بیماریها ناشی از عدم تعادل میان دو نیروی متضاد – گرما و سرما – هستند. بنابراین برای درمان بیماری باید این تعادل بازگردانده شود. این رویکرد نهتنها در مورد دمای محیط یا بدن، بلکه در مورد غذا، دارو و حتی فعالیتهای روزمره صدق میکند.
برای مثال، در بسیاری از جوامع آسیایی، مصرف غذاهای «گرم» در زمان سرماخوردگی یا پس از زایمان توصیه میشود، زیرا اعتقاد دارند بدن باید دوباره به تعادل برسد. گیاهان خنککننده معمولاً طعمهای تلخ، شور یا ترش دارند و تصور میشود دمای بدن را پایین میآورند. در مقابل، گیاهان گرمکننده با طعمهای تند و شیرین مرتبط هستند. این دستهبندیها ممکن است از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشند و حتی درون یک جامعه نیز اختلاف نظر وجود داشته باشد.
در بیمارستانی که من آموزش دیدم، بسیاری از بیماران از جوامع آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین بودند و اجازه داشتند برای مقاصد درمانی غذای خانگی خود را به بیمارستان بیاورند. من بخشی از تیم درمانی زنی از میانمار بودم که دچار پریتونیت شده بود. خانواده او چایهای گیاهی و سوپهای مخصوصی برایش میآوردند تا در کنار آنتیبیوتیکها و درمانهای تجویز شده مصرف کند. تجربه دیدن این تعامل نشان داد که ادغام درمانهای فرهنگی با درمانهای مدرن نه تنها ممکن است، بلکه میتواند به افزایش رضایت بیمار و بهبود روحیه او کمک کند.
طب سوزنی
طب سوزنی از شناختهشدهترین روشهای درمانی مکمل است که قرنهاست در طب چینی مورد استفاده قرار میگیرد. این روش بر تحریک نقاط خاصی از بدن با سوزنهای نازک استوار است. هدف از این کار، بازگرداندن تعادل انرژی یا «چی» در بدن است. امروزه بسیاری از مراکز درمانی در سراسر جهان این روش را در کنار درمانهای پزشکی غربی به کار میبرند.
مطالعات علمی نشان دادهاند که طب سوزنی میتواند در کنترل درد مزمن، کاهش تهوع پس از شیمیدرمانی و حتی تسکین اضطراب مؤثر باشد. ارتش ایالات متحده تحقیقات گستردهای در مورد این روش انجام داده و آن را به عنوان بخشی از پروتکلهای کنترل درد برای سربازان خود به کار گرفته است. برای یک پزشک مهم است که این روش را به رسمیت بشناسد و اگر بیمار علاقهمند است، او را به مراکز معتبر ارجاع دهد. برخورد تحقیرآمیز با باور بیمار میتواند اعتماد او را از بین ببرد، در حالی که یک گفتوگوی محترمانه به همکاری بیشتر منجر میشود.
پروتکلهای بدون خون
یکی از چالشهای فرهنگی مهم در پزشکی، مسأله دریافت فرآوردههای خونی است. برخی بیماران به دلیل باورهای مذهبی از دریافت خون خودداری میکنند. شاهدان یهوه نمونه بارزی از این گروه هستند. این موضوع میتواند برای تیم درمانی بهخصوص در شرایط اورژانسی دشوار باشد، اما در عین حال فرصتی است برای احترام به استقلال بیمار.
در یکی از شیفتهای بخش داخلی، با بیماری مواجه شدم که دچار خونریزی گوارشی بود و هموگلوبین او به سطح خطرناکی رسیده بود، اما او و خانوادهاش با دریافت خون مخالف بودند. تیم درمانی ما با همکاری متخصصان هماتولوژی، پروتکلهای بدون خونریزی را به کار گرفت. این پروتکلها شامل ذخیره خون خود بیمار پیش از جراحی، استفاده از داروهایی مانند اریتروپویتین برای تحریک تولید گلبول قرمز و مکملهای آهن برای بازسازی ذخایر بدن است. این تجربه به من آموخت که احترام به باورهای بیمار نه تنها وظیفه اخلاقی ماست، بلکه میتواند به بهبود رابطه درمانی و ایجاد حس امنیت در بیمار کمک کند.
طب آیورودا
آیورودا یکی از قدیمیترین نظامهای درمانی جهان است که ریشه در فرهنگ هندو و کشور هند دارد. این طب به تعادل سه نیروی حیاتی موسوم به «دو شا» اعتقاد دارد: واتا، پیتا و کافا. درمان در آیورودا شامل رژیم غذایی خاص، گیاهان دارویی، ماساژ، یوگا و مدیتیشن است.
کاربردهای آیورودا بسیار گسترده است و از درمان مشکلات ساده مانند سوءهاضمه تا بیماریهای مزمن مانند آرتریت و آسم را شامل میشود. با این حال، برخی از گیاهان آیورودایی ممکن است با داروهای مدرن تداخل داشته باشند. برای مثال، مخمر سنت جان میتواند متابولیسم داروها را تغییر دهد و اثربخشی آنها را کاهش دهد. بنابراین پزشک باید با احترام به انتخاب بیمار، او را نسبت به تداخلات احتمالی آگاه کند. این گفتوگو نه تنها به ایمنی درمان کمک میکند بلکه رابطه پزشک و بیمار را نیز تقویت میکند.
مدیتیشن و ذهنآگاهی
مدیتیشن یکی از روشهای اثباتشده برای کاهش استرس و اضطراب است. این تمرین بر تمرکز ذهن و آگاهی لحظهای تأکید دارد. مطالعات نشان دادهاند که مدیتیشن میتواند در کاهش فشار خون، بهبود خواب و افزایش تمرکز مؤثر باشد. تکنیک بیوفیدبک نیز با استفاده از حسگرها به بیمار کمک میکند تا واکنشهای فیزیولوژیک بدن خود را کنترل کند.
بسیاری از بیماران این روشها را در کنار درمانهای پزشکی انجام میدهند تا توانایی مقابله با بیماری را افزایش دهند. حتی یوگا و تایچی که بخشی از این حوزه محسوب میشوند، به بیماران کمک میکنند تا تعادل جسمی و ذهنی پیدا کنند. درک این رویکردها برای پزشک مهم است تا بتواند توصیههای ایمن و علمی به بیمار ارائه دهد و از ترکیب روشها به بهترین شکل استفاده کند.
جمعبندی
این نمونهها تنها بخش کوچکی از دنیای گسترده فرهنگ پزشکی هستند. پزشکانی که ذهنی باز و بیطرف دارند، میتوانند از این دانش برای بهبود ارتباط با بیماران، افزایش رضایت آنها و ارتقای کیفیت مراقبت استفاده کنند. هدف ما به عنوان پزشک صرفاً درمان بیماری نیست، بلکه همراهی بیمار در مسیر سلامت است. این همراهی زمانی کامل میشود که باورها، ارزشها و انتخابهای او را بشناسیم و محترم بشماریم.
در نهایت، پزشک خوب کسی است که بتواند همزمان به علم پزشکی و فرهنگ انسانی توجه کند. با پذیرش دیدگاههای متفاوت و ادغام آنها در چارچوب علمی، میتوانیم مراقبتی ارائه دهیم که نه تنها جسم بیمار، بلکه روح و روان او را نیز درمان کند.
آیا میخوای این کار را انجام بدهم؟
